۱۳۸۷ خرداد ۲, پنجشنبه

اکثریت مهاجر و اقلیت بومی

چند وقت پیش، یکی از دکترهای محلّه ما که یک آقای جوان «پاکستانی» است، مرا به یک متخصّص حلق و گوش و بینی در یکی از بیمارستانهای لندن معرّفی کرده بود. این متخصّص که یک آقای جوان «مصری» است، یک بار مرا دید و دستور عکسبرداری و آزمایش خون داد.

عکسبرداری را یک رادیولوژیست «هندی» کرد و خون را یک جوان «سومالیایی» گرفت. حالا بعد از یک ماه قرار داشتم که دکتر «مصری» را ببینم. بر طبق معمول، یک ساعتی که از نوبتم گذشته بود، یک آقای دکتر جوان سفید چهره، چشم آبی و سیاه مو که یک پرونده پزشکی در دست داشت، با لبخندی خوشامد گویانه اسم مرا با صدای بلند اعلام کرد.

در آن یک ساعت انتظار چند باری او را در حال صدا کردن بیمارها دیده بودم و اسمش را هم بر پشت در اتاقش خوانده بودم: «دكتر. ف. Sabbati»، و حدس زده بودم که با آن چهره و این اسم باید «ایتالیایی» باشد: «اف» حرف اوّلِ اسم کوچکش، مثلاً «فیلیپو»، و نام خانوادگیش هم «ساب باتی».


Home     Link    

هیچ نظری موجود نیست: